نگاشته شدن، چهر پذیرفتن چهر یافتن، پنداشتته شدن صورت یافتن شکل پذیرفتن، نقاشی شدن، تصور شدن: یکی را دل از دست رفته بود و ترک جان کرده و مطمح نظرش جایی خطرناک ومظنه هلاک نه لقمه ای که مصور شدی که بکام آید یا مرغی که بدام افتد
نگاشته شدن، چهر پذیرفتن چهر یافتن، پنداشتته شدن صورت یافتن شکل پذیرفتن، نقاشی شدن، تصور شدن: یکی را دل از دست رفته بود و ترک جان کرده و مطمح نظرش جایی خطرناک ومظنه هلاک نه لقمه ای که مصور شدی که بکام آید یا مرغی که بدام افتد
نیزه خوردن، مورد سرزنش قرار گرفتن، مطعون گردیدن (گشتن)، نیزه خوردن، مورد سرزنش قرار گرفتن: در آنچه نقل محض است تحریف و تغییری افتاده بود پیش اصحاب صناعت بقلت بضاعت مطعون نگردم
نیزه خوردن، مورد سرزنش قرار گرفتن، مطعون گردیدن (گشتن)، نیزه خوردن، مورد سرزنش قرار گرفتن: در آنچه نقل محض است تحریف و تغییری افتاده بود پیش اصحاب صناعت بقلت بضاعت مطعون نگردم